تـــا پایان ِ فیلم ، تا ثانیه ی آخــــر حتی ، نمیشد فهمید چرا " شبی که ماه کامل شد " !!
امّـــــا به محض ِ فهمیدن ،
سیاهی ِ پرده سینماست و
بــُهت ِ خودت و کناردستی ات و هرکسی که توی سینماست . . .
کسی حرفی نمیزنه ،
حرکتی هم نیست . . .
کسی تِلــــِـــپاتی ای برقرار نکرده امّـــا حتی نگهبان ِ جلوی در هم بی هیچ حرفی از عجله کردن ، زل زده به آدمـــها . . .
و فقط یک جمله ست که با همه ی اون سکوت ، شنیده میشد :
" این فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده است "
واقعیتی نه خیلی دور ،
میون سال های هشتاد و چهــــآر و پنج و این حوالی . . .
واقعیتی چند ساعت دور تر از تهــــران !
واقعیتــــی خیلی نزدیک !
پ . ن اوّل : مدیون ِ انسانیت خواهید بود اگــــر این فیلم رو از دست بدین !
پ . ن دوّم : این پست رو هروقت انفجارهای مغزی ام آروم بگیره ، کامل ترش میکنم !
، ,فیلم ,سینماست ,رو ,کامل ,خیلی ,این فیلم ,و این ,این حوالی ,حوالی واقعیتی ,پنج و
درباره این سایت